خلاصهٔ کاپیتالیسم۲

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

با در این صحبت ها با سرمایه داری و مالکیت خصوصی و نظام طبقاتیش مشکل ندارشتیم. با قسمتی از سیستم مشکل داریم که رکن اصلی افزایش سرمایه است.

نظام آدم ها رو فقط به دو شکل می بیند، نیروی کار و نیروی مصرف کننده.

فبل از این دوره فئودالیسم بود.

  • نظام اشرافیت همراه با کلیسای دروغ گو و فقر عمومی

افقلاب هایی رخ داد مثل انقلاب کبیر فرانسه با شعار آزادی و برابری.

انقلاب علمی رخ داد؛ دانش و تکنولوژی به شدت رشد کردند.

خیلی از اعتقادات خرافی کنار گذاشته شد. به چیزی به نام اومانیسم یا انسان گرای رسیدیم.

این ها ادعاهایی است که گفته شده و قصد این جلسه اینه که گفته بشود «این ادعا ها دروغ است»

(کتاب : مدرنیته و اندیشه انتقادی؛ بابک احمدی)

ما عادت داریم مکتب ها رو پکیج کنیم. به طور کلی بپذیریم یا نه. ولی هر مکتب خوبی ها و بدی هایی دارد.

نفس کشیدن ما, قسمت آلودگی و دودش است که برای نظام سرمایه سالار است.

انقلاب فرانسه مثل هر انقلابی افتاد دست افراد نااهل

  • یه مدتی بعدش ناپلئون به قدرت رسید؛ این فرد چه ربطی به روشنفکری و روشنگری داره ؟
  • طبقه بورژوای پول دوست و رباخوار به قدرت رسید.

علم و دانش :

  • سراسر قرن وسطی ستایش دانش و خرد است.
  • یکی از بزرگترین اطفاقات و خدمت قرون وسطی، طراحی نظام آموزش عمومی بود.
  • در قرن ۱۶ – ۱۷ انقلاب و تحولات علمی داشتیم که حدود ۲ قرن با حکومت بورژوازی فاصله دارد.
  • عمده تحولات ریاضی و فیزیک قبل از انقلاب فرانسه بود. نهایت این تحولات لاپلاس بود.
  • پیشرفت علم اون زمان و با حمایت کلیسا شروع شد.
    • کپرنیک محاکمه نشده و رسما نتوانسته جواب بده و خودش می گوید : اگر فرض کنیم زمین دور خورشید می گردد محاسبات راحت تر می شوند.
  • از موقعی که دانش تحت نظر نظام سرمایه سالار قرار گرفته، پیشرفتش کند تر شده.
    • وقتی دانش رو در اختیار نظام سرمایه سالار بگذارید به سمت دانشی می رود که به سود و سرمایه بینجامد.
    • هر موقع دانش به سرمایه بشیتر نزدیک باشد، بیشتر بها داده می شود.
    • انگیزه علم در حال حاضر غیر از پیشرفت علمی است.
  • دانش در حال پیشرفت بود، ولی منحرف شد؛ به چه سمتی :
    • دانش محاسباتی؛ دانشی که به سمت تکنولوژی برود.
    • دانش کیفی. توصیفی و شناختی حذف شد. دانش از حالتی که "من می خواهم چیزی رو بشناسم" در آمد و به این رسید که "من می خواهم چیزی رو پیشگویی کنم".
    • مثلا در فیزیک، انقلابی داشتیم در نسبیت و فیزیک کوانتومی جایگزین فیزیک نیوتونی شد. ولی ۸۰ سال است که هیچ تابیر قابل قبولی از فیزیک کوانتومی نمی شود.
      • برای نظام سرمایه سالار نفعی ندارد، چون با اون فرموا ها کار داشت که مکانیک نیوتونی بهش می ده.
      • چرا توی تعلیمات عمومی به بچه ها مکانیک کوانتومی گفته نمی شود ؟ چون خیلی ارتباط کمی با تکنولوژی و صنعت دارد.
        • آموزش طوری است که به درد نظام سرمایه سالار بخورد.
  • در قدیم دانش معرفتی بود و حرف اول رو فیلسوفان می زدند. در حال حاضر حرف اول رو مهندسان می زنند.
    • سرمایه سالار سر و کارش با مهندس است و مهندس است که دانش رو انتخاب می کند.
      • استعدادهای بشر هم به همین ترتیب تقسیم می شوند (رتبه های برتر کنکور)
    • جامعه شناسی هم وقتی مهم می شود که می خواهند مردم رو کنترل کنند.
  • نظام تحقیقات paper است و کیفیت مهم نیست، تعداد مهم است. این است که باعث می شود تحولات مهم نداشته باشیم.
  • واقعا توی قرن اخیر بعد از کوانتوم تحول خاصی نداشتیم (فقط یک ذره در DNA)
    • به قبل که نگاه می کنیم می بینیم که چقدر تحولات رخ می داد.

ما توی نظامی زندگی می کنیم که یک فوتبالیست ۱۰۰ برابر یک فیلسوف درآمد دارد.

  • این نظامی است که ادعای خرد و خردباوری می کند.
    • اگر نظامی می آمد که بیشترین درآمد رو به عالم ها می داد، چقدر علم سریع پیشرفت می توانست بکند (در عرض یه دقیقه همه چیز کشف می شد).

ذات سرمایه سالاری بی خردی است.

  • بزرگترین و ویران کننده ترین صلاح ها بوجود آمده. احمق ترین آدم ها حاکم جهان می شوند (بوش).

اساسا خرد به معنی چیه ؟

  • راه های شناخت عوض شد و به حس های 5گانه کاهش پیدا کرد.
  • معنی برهان عوض شد. حس همدلی تو برهان آوردن از بین رفته. به فکر مشکل گرفتن از هم هستیم.
  • به جایی رسیدیم که هیچ چیزی رو نمی شه ثابت کرد ... ؟ (مثال شکلات خوردن بچه؛ آدم ها هر کاری بخواهند می کنند)
    • وقتی سطح دقت نظری به جایی برسد که هیچ چیزی رو نشود ثابت کرد، آدم ها هر کاری بخواهند می توانند بکنند.
    • نه تنها مفاهیم مذهبی رو نمی شود ثابت کرد، بلکه هیچ چیز قابل اثبات نیست.
  • این خرد (خرد انتقادی) نوع خاصی از خرد است که به هیچ چیز نمی رسد جز نهیلیسم
    • اخلاقیات در این مدل از بین می رود.
  • نیچه : زیر لوای خرد باوری، نیروهای نابخرد و ناهشیار آزاد شدند.

آزادی :

  • این جای بحث خیلی سخته، چون آدم ها خودشون احساس آزادی می کنند.
  • آزادی و دموکراسی در حال حاضر جزء مقدسات است.
    • ولی اولا آیا آزادی نتیجه این نظام است ؟
    • و آیا ما به آزادی رسیده ایم ؟
      • این همه تاکید برای این است که کاربرد سیاسی زیادی برای نظام ها دارد (مثلا آمریکا به اسم آزادی هر کاری می کند)
      • ما آزادی نیستیم برویم آمریکا. ولی اگر کالای آمریکایی به یک کشور نرود، داد اینکه تجارت آزاد به خطر افتاده بلند می شود.
      • گزینش وجود دارد که چه آزادی هایی مهم اند و چه آزادی هایی مهم نیستند.
      • در حال حاضر حداکثر نظارت روی مردم وجود دارد. همه جای دنیا تحت نظارت است.
      • همه ما از 6 سالگی رفتیم مدرسه و چیزهایی خوندیم که شاید باب میلمون نبوده
      • ما توی این نظام باید شغل های خاص با درآمد های مشخص داشته باشیم

· برای اینکه حمال نشویم باید درس بخوانیم؛ آیا می توانستیم آموزش نبینیم ؟

      • تکلیف زندگی ما تا حدود زیادی مشخص است.
      • در نظام آموزشی به ما روانشناسی، سیاست، فلسفه و هیچ چیز که مستقیما به دردمان بخورد، یاد نمی دهند.

· این نظام مفت به آدم ها پول نمی دهد.

      • ما احساس هم نمی کنیم چنین آزادی رو نداریم.
        • آدم ها فکر می کنند برای موفقیت خودشون می روند درس بخوانند. برای اینکه به جایی برسند.
  • تخیل توی سیستم از بین رفته.
    • هر سیستمی با تخیل ضدیت دارد، چون آدمه های تخیلی معمولا انقلابی می شوند، چون به حالت های ایده آل فکر می کنند.
  • زنان اصولا حیفند و نباید ازشون کار کشید، این ایده ای بود که در گذشته وجود داشت.
    • حس محبت مرد بود که من باید همه سختی ها رو بکشم.
    • کار کردن سرویسی بود که مردها به زن ها می دادند.
    • حال چگونه به دنیایی رسیدیم که زنان اگر کار نکنند، ناراضی اند ؟
      • نظام به جایی رسید که به نیروی کار نیاز داشت.
      • در ابتدا زنان ناراضی بودند.
  • خیلی جالبه آدم ها و مخصوصا بچه ها گرایش مهندسی دارند.
  • ما یک جور انقیاد سخت افزاری داریم
    • این یک جور تهدید برای آزادی است.
    • پس قید نرم افزاری کم تر میِ شود
      • اینه که به آدم ها حس آزادی می دهد.

سیستمی را در نظر بگیرید که می خواهد آدم ها را به یک رشدی برساند.

  • باید به مردم بگوید یک کارهایی را بکنند و یک کارهایی را نکنند.
  • در نظام سرمایه سالار عقیده ای وجود ندارد، و حتی ضد عقیده است. اخلاقی وجود ندارد.

آزادی سیاسی :

  • هر نظامی که در معرض خطر باشد، معمولا عکس العمل تندی نشان می دهد.
  • هر نظامی مستحکم تر باشد، آزادی بیشتری می دهد (ایران سال 58)
  • جایی می توانید بگویید که حکومت آزادی خواه است که چیزی تهدیدش کرده باشد و آزاد منشانه عمل کند.
    • در زمان تمایلات مارکسیسم و روندهای چپ گرا و ایجاد صنف های کارگری بود، که آمریکا بسیار تند با این گروه ها برخورد کرد.
      • حتی کسانی چون چارلی چاپلین رو بخاطر فیلم هایی برای نشان دادن مشکلات قشر کارگر از آمریکا اخراج کردند.