خلاصه جلسهٔ ۲۵یهودیت

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

در بحث های یهودیت، سعی شد که مقایسه درباره رویکرد یهودیان و مسلمان ها به تحریف کتاب، نگاه دینی به تاریخ و ... انجام شود.

در بحث نگاه دینی به تاریخ، این که یک واقعه ی خاص را بگوییم به دلیل یک گناه خاص ایجاد شده کار بسیار سخت و در حد پیامبران است. اما ما می توانیم به طور کلی این نگاه را داشته باشیم. در قرآن هم به وقایع این طور نگاه می کند. مثلا در مورد جنگ های پیامبر، قرآن می گوید که ایمان نداشتید شکست خوردید ، یا اگر ایمان داشته باشید عده ی قلیلی تان عده ی زیادی از دشمن را شکست می دهد و خداوند در جنگ کمکتان می کند.


ممکن است بشود گفت نگاه قرآن به پیروزی کمی معنوی تر از تورات است، اما این نگاه دینی در هر دو وجود دارد. حتی یک بی دین هم می تواند این اشکال را به یهودی ها بگیرد که چرا یک گناه خیلی بزرگ را که باعث وقایع 70 میلادی بود، نمی گویند که چی بوده. مسلمان ها هم وقتی این ایراد را به یهودیان می گیرند خودشان باید درباره تاریخشان جواب بدهند که چرا الان افت کرده اند.


مسلمان ها در چند قرن اول در همه چیز دنیا رتبه ی اول را داشتند. البته در طول تاریخ همیشه بعد از ظهور پیامبران بزرگ تا چند قرن موج معنویت در دنیا گسترده می شده . اما بعد افت کردند. در کتاب چند جلدی"تاریخ اجتماعی ایران" نوشته آقای "راوندی"، درباره وضعیت جامعه ایران در تاریخ نوشته شده . که نشان می دهد در جامعه وضعیت دینداری واقعی در زمان مثلا حمله مغول که خیلی اسفبار بود، چقدر بد شده بوده . و در دربار شاهان هم بسیار فضاحت بار بوده. اینطور نیست که بگوییم ممکن است خیلی هم وضعیت خوب بوده و خداوند خواسته فقط ما را آزمایش کند.


یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ بعد از ظهور اسلام، کشف آمریکا بود. آمریکا یک سرزمین خالی با منابع فراوان بود که پروتستان ها توانستند به آنجا کوچ کنند و بعدها سنت های خوبی مثل حقوق بشر و .. از آنجا در آمد. به نظر می آید که آمریکا کمک خداوند به این گروه بود که علیه فساد کلیسا قیام کردند و خواستند به اصل دین برگردند. به دست آوردن این قاره با این منابع برای گسترش مسیحیت هم خیلی خوب بود.شاید اگر مسلمان ها خوب می بودند، آمریکا برای آنها کشف می شد و این قدرت به آنها داده می شد. اما مسلمان ها خواب بودند.


اینهمه بحث با یهودیان، چرا باعث نمی شود که آنها تغییر موضع بدهند؟ دلیلش این است که پیروان یک دین ، دینشان را معمولا عقلانی به دست نیاورده اند که با استدلال از دست بدهند.


یکی از مهمترین دلایلی که باعث حفظ یک سنت دینی می شود این است که برای مردم سخت است کل تاریخ گذشته و بزرگان خود را زیر سوال ببرند. مثلا قبول کنند همه علمایی که بعد از ظهور مسیح در یهودیت بوده اند، گمراه بوده اند . یا این که اینهمه سختی که در طول تاریخ برای یهودی زندگی کردن کشیده اند همه اش بی پایه بوده.


به همین دلیل است که ادیان و سنت های دینی حتی بت پرستانه، وقتی قربانی هایی می گیرند محکم می شوند. چون وقتی هر سال یک جوان را پای بت بزرگ قربانی کردی ، وقتی یک نفر بگوید این بت هیچی نیست ، نمی توانی بپذیری. جواب خانواده شهدا و قربانیان را چه می دهی؟


یک روش دیگر برای تحکیم سنت یا دین، این است که هزینه ی خارج شدن از آن را زیاد کنی. مثلا مرگ برای ارتداد.


سنت ها با چیزهایی که به مردم می دهند هم قوی می شوند. مثلا سنت امروزی در جامعه غربی آزادی ها و جشن و شادی هایی به مردم می دهد که راضی شان می کند و به آن پایبند می مانند.همینطور سنت یهودی مراسم و مناسک خیلی جالبی دارد که پیروانش را راضی می کند.


یکی از مشکلات در سنت دینی این "دور سنتی" است: مردم یک نفر را بزرگ می دانند چون طبق یک سری تئوریها و عقاید خوب بوده . بعد آن عقاید را هم درست می دانند چون آن فرد تاییدشان کرده!


اگر یک یهودی، به این علت به دین خودش باقی بماند که ببیند مراسم روز شنبه و رعایت شریعت یهود برایش معنویت به همراه دارد، یک یهودی خوب است. قرآن این افراد را به عنوان اهل کتاب به رسمیت می شناسد. این افراد، نمی آیند با مسیحی ها و مسلمان ها بجنگند و نفی شان کنند. فقط به علت زندگی در محیط یهودی، نتوانسته اند به حقانیت این ادیان پی ببرند و چون حقانیت دین خودشان را حس کرده اند به آن پایبندند.


درست نیست این حرف که ناف ما ر ا با عشق به ائمه بریده اند . این از آن حرف هایی است که یهودی ها هم می توانند بزنند . بلکه باید ما به کشف حقانیت ائمه رسیده باشیم بعد دوستشان بداریم.


در جلسات بعد بیشتر به قرآن خواهیم پرداخت.