خلاصه جلسهٔ ۷یهودیت

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

یهودیت جلسه هفتم

یکشنبه پانزدهم شهریور ۸۸

دریافت فایل صوتی جلسه‌ی ۷ با کیفیت بالاتر

دریافت فایل صوتی جلسه‌ی ۷ با حجم کمتر


- اسم این دین اسلام است چون تاکید زیادی روی اسلام - به معنای تسلیم کامل بودن در برابر خدا - دارد. عرفا می گویند اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر همه واردات اعم از تشریع و تکوین.

- در قرآن هم واژه اسلام بوضوح به معنایی غیر از چیزی که ما می گوییم استفاده شده است. فقط در یک آیه (حجرات ۱۴) مشکوک است که اسلام به معنای نام دین استفاده شده باشد. آنجا هم ممکن است به این معنی باشد که بگویید ما تسلیم شدیم و دست از مخالفت و مقاومت کشیدیم.

- قطعی است که نام این دین در اواخر عمر پیامبر «اسلام» شده است. آن آیه آمدن اعراب هم در اواخر عمر ایشان نازل شده است.

- وقتی ایمان برای کسی طبیعی و راحت نیست ایمان آوردنش پیچیده می شود. مانند نابینایی که می خواهد از راهی گذر کند یا می خواهد نشانی مقصدی را برای نابینای دیگری بگوید. حالتی مثل گیردادن به مسائل نامهم پیش می آید.

- نه فقط در ادیان بلکه در همه مسائل وقتی افراد از معنا و باطن کم می آورند به سطح و ظواهر می پردازند. کسی که به معنا می رسد می فهمد که این ظواهر در درجه اول اهمیت نیستند.

- مشکل اینجاست که الذین فی قلوبهم مرض یک سری امیال شخصی دارند که نمی خواهند آنها را کنار بگذارند.

- وقتی قلب کسی برای ایمان آماده نیست کسی که راه راست را نرفته و به ایمان نرسیده یکی از کارهای متداول این است که دنبال تجربه های ایمان آور می گردد. مثلا بشدت در پی معجزه و کرامت هستند تا یقین پیدا کنند. بیشترین ایمان مسیحیها از چنین موارد یقین آوری است. در همه ادیان مکانهای معجزه خیزی وجود دارند که پیروان آن دین فکر می کنند اگر مذهب من حق نبود نباید این کرامات و اتفاقات در این مکانها رخ می دادند. اما موضوع این است که خدا دعای همه بندگانش را می شنود و اماکن مقدس جایگاه دعاهای شدید و سنگین هستند. پس بعید نیست که این اتفاقات این کرامتها حتی در مکانهایی مربوط به غیر اهل کتاب هم رخ دهند. نکته دیگر این است که خداوند در ارائه کارهای خارق عادت در زمین رقیبی هم دارد که همان شیطان است.

- اعتقادات اولویتهایی دارند (از توحید و معاد شروع می شوند تا می رسد به مطالب خاص فرقه ها) و کسانی که دچار وارونگی در اولویت دادن به این اعتقادات هستند بوضوح گمراهند. الذین فی قلوبهم مرض بیشتر به چیزهای خاص فرقه خودشان توجه دارند و کمتر متوجه اصل دین - مثلا توحید - هستند. ایمان اینها یک بسته است که از پدرانشان به ارث برده اند و در این دیدگاه دقیقا همان مطالب آخری است که مهم تر است. چون شما اگر به مطالب خاص فرقه خودتان ایمان پیدا کردید دیگر همه چیز اثبات شده است. اما اصل چیز دیگریست. وقتی کسی تسلیم خدا نیست و از توحید دور است دیگر چه چیزی برای او مفید خواهد بود؟

- مسلم بودن یعنی تسلیم بودن در برابر مسائل شرع و تکوین و راه رسیدن به این حالت هم تبعیت از شریعت است.

- مشکل اینجاست که ما هیچ حس و شناختی نسبت به این شریعت و پروردگارش نداریم. ما شریعتی را پی میگیریم و عمل می کنیم که پدرانمان گفته اند. در آیه پایانی این قطعه از سوره بقره (آیه ۲۱) حداقلی از این شناخت را بیان کرده است. شما دستورات کسی را اجرا می کنید که خالق شماست. در جلسات سوره نوح گفتیم که کاری که شما انجام می دهید و اثری که روی شما می گذارد به درکی که از آن کار دارید خیلی وابسته است. افراد زیادی یک عمل واحد را انجام می دهند اما به دلیل درکهای متفاوت اثرات متفاوتی می پذیرند. پیامبر هم از طریق همین راه به جایی رسید که قرآن بر او نازل شد.

-

-