خلاصه حج ۴

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

یکشنبه 21 شهریور 89

هر نوع اطاعتی از خداوند، عبودیت انسان را نشان می دهد و آثار وضعی مطلوب دارد، مخصوصا اگر هزینه ی آن زیاد باشد و انجامش سخت . مثلا یک ماه روزه در روزهای گرم، آثار بیشتری دارد تا نخوردن گوشت خوک در جامعه مسلمان .


این که آیا زمان و مکان مقدس وجود خارجی دارد یا نه قابل بحث است . اما حتی اگر قبول نداشته باشیم که در بعضی زمان ها و مکان ها رفت و آمد ملائکه بیشتر است، می توانیم این را قبول کنیم که وقتی تعداد زیادی آدم دارند همزمان عبادت می کنند، درهای آسمان از زمین به آسمان باز می شود. گرچه به نظر می آید که مثلا در شب قدر ، راه های آسمان از بالا باز شده!


اسطوره ی "اتاق آرزوها"، جایی که هر دعایی مستجاب می شود ، نباید خیلی هم بی راه باشد. در مسجدالحرام این احساس به آدم دست می دهد.


نیت، مهمترین رکن عبادت است . اگر با نیت ستایش خداوند شروع به نماز خواندن کنیم حواسمان پرت نمی شود. این نیت وقتی درست در ذهن آدم شکل می گیرد که آدم شور ستایش خداوند را داشته باشد. در حج هم، مهمترین قسمت این است که تو واقعا قصد داشته باشی که متحول بشوی، دوباره متولد بشوی ،به اتصال مجدد به خداوند برسی و توبه کنی.با این قصد راه بیفتی.


مسیح می گوید: هیچ کس به بهشت وارد نمی شود مگر دو بار متولد شود. برای تولد دوباره، اول باید مرد."تولد مجدد" از دید یونگ یک آرکتایپ است. رویاهای مرگ، چنین چیزی را نشان می دهند . یعنی تو انقدر تغییر می کنی که از خود قبلیت مرده ای.


ذنب به معنی دم است. یعنی دم و دنباله و اثر گناه گذشته ات که بر امروزت سایه انداخته و نمی توانی با وجودش بالا بروی. غفران ذنب یعنی پاک شدن از آثار گناه گذشته . نه تنها از کارهای غلط، بلکه از خود غلطت هم باید توبه کنی، تا به ملکوت برسی و معصومیت اولیه ات را باز بیابی و گذشته ات reset بشود.


ما دیر یا زود می میریم، و هر تغییر ناگهانی رنج آور است. مثل جنین که وقتی به دنیا می آید رنج می کشد . اما اندام های زندگی در این دنیا برای جنین ساخته شده، ولی اندام های زندگی در آخرت را ما باید خودمان در این دنیا بسازیم. سطح حیات در آخرت وسیع تر از دنیاست، مثل نسبت این دنیا و رحم مادر.


آدمی که می رود حج، باید قصد کند که دیگر بر نگردد. کسی که بر می گردد، کس دیگری است . آن قبلی مرده .

آدم باید این حس کنده شدن از دنیا را در حج حس کند. در دنیای مدرن که با یک هواپیما سریع می رسیم، این حس کم شده . اما نباید توی حج با استفاده از موبایل و ایمیل و ... ارتباطمان را با دنیای روزمره حفظ کنیم.

حج شبیه سازی مرگ است . کفن پوشی، مشابه شدن با سایرین، جمع شدن شبیه حشر. از هستی قراردادی و موقعیت اجتماعی و اعتباریات خالی می شویم و فقط خودمان هستیم با اعمالمان، مثل قیامت.

آدابی در مهیا شدن برای حج وجود دارد شبیه آدابی که آدم وقتی می خواهد بمیرد دوست دارد انجام بدهد. وصیت، حلالیت گرفتن، آشتی، قرض را پرداختن، توبه کردن از گناهان گذشته .

لبیکی که در حج به ندای حق می دهیم، اختیاری است، قبل از لبیک اجباری موقع مرگ و موقع حشرمان . انسان طبیعتا دوست دارد کاری را که باید انجام دهد، اختیاری انجام بدهد.


عمره مثل مسابقه تدارکاتی است که خوب است آدم قبل از تمتع برود، و حتی الامکان خوب است برود منی و مشعر و عرفات و ... را هم ببیند.

توی حج، حس این که آدم آمده توی پایتخت زمین، نقطه ای خاص که خدا انتخاب کرده روی زمین ، توجه آدم را به زمین جلب می کند . آدم یادش می آید که یک روزی هبوط کرده و روی این زمین جایی که درخت دارد زیر این آسمان مانده تا روزی که برود.


لحظه حساس در حج، لحظه محرم شدن است که به ندای حق لبیک می گوییم، غسل می کنیم. در احرام در ایام معدودات باید سعی کنیم حالت ذکر را نگه داریم مثل نماز. در این حال، مثل وقتی وضو می گیریم، از دنیا دست می شوییم.

آداب احرام، چند دسته هستند. دسته اول آداب مربوط به صلح جویی مطلق. نباید هیچ جانوری را کشت یا آزار داد یا گیاهی را کند یا حتی خون خود را درآورد.مرافعه و مشاجره هم حرام است. در صلح کامل و حس صیانت از حیات . از این جهت حج مزدوج(دوال)جهاد است.

دسته دوم آداب بی توجهی به جسم و دنیا. زینت دادن خود، لباس خاص دوخته پوشیدن، نگاه کردن در آینه ، و عطر حرام است. هر جور لذت جنسی هم حرام است. برای مردان سایبان حرام است.