خلاصه حج ۵

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

4 مهر 89

قبل از شروع مراسم حج، آدم برای خودش توی مسجدالحرام هست و در حال عبادت است، اما در شروع مراسم، آدم را از آن حرم اخراج می کنند و باید از آن جا دور شوی، انگار که ناپاک هستی. انگار از حرم اخراج شده ای و هبوط کرده ای به صحرای عرفات . آن جا توبه می کنی تا بتوانی دوباره به حرم برگردی.


هدف اصلی در عرفات ، توبه است. گفته شده که آدم توی عرفات حتما توبه اش پذیرفته می شود.

در عرفات، اجتماع میلیونی مومنین هست که باعث می شود جو معنوی بشود و درهای آسمان باز بشود. اینجا با توجه به زمینه های تحولی که در سفر حج برای انسان پیدا شده، امکان و قدرت کشف منشاء اشتباهات گذشته و علت عقب افتادگی معنوی آدم برایش فراهم می شود.


مشعرالحرام یک منطقه مرزی است، که در آن منتظر می مانیم تا خورشید طلوع کند و بتوانیم از عرفات بیرون برویم، به سمت حرم. درست است که در عرفات توبه کرده ایم و پاک شده ایم، اما هنوز کارهایی هست برای انجام دادن.


بعد از عرفات، به منی می رویم. در آن جا، به صورت نمادین مسلح می شویم و با دشمن واقعی مبارزه می کنیم، یعنی شیطان، که می خواهد انسان پاک توبه کرده را دوباره وسوسه کند.مستحب است آدم خودش سنگریزه اش را جمع کند.ما این جا ، در این جهاد واقعی، با فریب خوردگان شیطان یعنی آدم ها نمی جنگیم ، بلکه با خودش. چون ما از هیچ آدمی کینه نداریم و بدمان نمی آید، بلکه فقط چون رفته در حزب باطل مجبوریم باهاش بجنگیم . بلکه دلمان هم می سوزد به خاطر این فریبی که خورده . مثل رفتار یوسف با برادرانش.


واژه ی منی به روایتی از آرزو گرفته شده و منی سرزمین آرزوهاست. اینجا شاید معنای منفی آرزو مراد باشد، چون چیزی که شیطان انسان را بوسیله اش وسوسه می کند، آرزو است.


عرفات بیابان بزرگی با چادرهای موقت است، و شروع مراسم است، و محل توبه است و گفته شده تمام دعاها در آن جا مستجاب می شود.همچنین همه در لباس احرام هستند و محرم هستند. در نتیجه جو عبادت تویش زیاد است، و همه تا حدی موفق به توبه و تجربه ی معنوی می شوند. اما پس از این مراسم، به صورت تدریجی به زندگی عادی برمی گردیم. در منی این جو کمتر معنوی است .بیشتر مردم، در حد چند ساعت می توانند معنوی بشوند اما برای چند روز، سختشان می شود.

بعد از توبه در عرفات، به صورت تدریجی، و از مسیر منی، به دنیا برمی گردیم تا بیشتر بتوانیم معنویتی که کسب کرده ایم را نگه داریم. مثل شب های قدر، که یک هفته بعدش هم روزه می گیریم تا معنویت کسب شده را زود از دست ندهیم.باید بتوانیم در برابر جامعه و دنیا مقاومت کنیم.


پس از این که به منی رسیدیم و سرتراشیدن و قربانی کردن انجام شد و از لباس احرام در آمدیم، با همین لباس معمولی وارد مسجدالحرام می شویم، به نشانه ی این که دیگر پاک شده ایم و لازم نیست لباس خاص و با مراسم خاص وارد حرم بشویم.


قربانی کردن، به یاد قربانی دشواری است که ابراهیم کرد. ما هم باید فکر کنیم داریم آن کار را انجام می دهیم. آیا حاضریم پسرمان را، یا خودمان را، و هر تعلقی را به خواست خداوند قربانی کنیم؟در واقع اصل توبه هم یک جور خودکشی است. بیزاری از خود گذشته، میراندن خود گذشته، و تولد خود جدید.این جنبه فردی این حکم است. جنبه جمعی ترش، مساله ی حلال شدن بهیمه الانعام است.