خلاصه سوره انفال ۲

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

بحث سوره انفال این است که چطور سنت الهی در ارتباط با کافران در زمان پیامبرها، دارد تکرار می شود. سنت الهی این بود که اگر کفار ایمان نمی آوردند و با پیامبران مقابله می کردند، بر آن‌ها عذاب نازل می‌شد و نابود می شدند. اما در مورد پیغمبر ما، سران کفار در طی 8 سال در چندین جنگ با مسلمانان کشته شدند. پس مسلمانان وسیله نزول عذاب الهی بودند . برای همین در سوره دوبار می‌گوید : “کدأب آل فرعون” . چون در زمان فرعون هم سران کفار در لشکری جمع شدند و همه غرق شدند و بیشتر شباهت دارد به این نوع عذاب تا باریدن سنگ از آسمان و .. . برای همین، اینکه می‌گویند جنگ‌ها خشونت پیامبر و مسلمین را نشان می‌دهد درست نیست، چون اتفاقاً این حالت از سنت قدیمی خداوند که کل قوم را ناگهان نابود می‌کرد ملایم‌تر بود و در هر مرحله خداوند به کفار پیام می‌داد که اگر از مقابله دست بردارید نجات پیدا می کنید. همچنین همه‌شان کشته نشدند .


اما بعضی از مسلمانان این مساله را نفهمیدند و نگاه توحیدی شان اشکال داشت و بنابراین بعد از پیروزی در جنگ، مغرور شدند و آیات شدید اللحنی برای آن‌ها نازل شد. همچنین در سوره می‌گوید که خداوند می‌خواست شما با کاروان جنگی روبرو بشویدو با کفار بجنگید و شکستشان دهید اما شما دنبال کاروان تجاری بودید تا غنایم بگیرید. اما بعد باز مخالفت خودتان را با امر خدا پنهانی پی می گرفتید و برای همین بود که بعضی مسلمانان به جای جنگیدن و کشتن کفار، دنبال گرفتن اسیر بودند تا از این راه پولی به جیب بزنند . آیه تندی که می‌گوید «و ان تنتهوا خیر لکم” اشاره به این افراد دارد.


در این سوره بخشی مربوط به پشت جبهه ی جنگ است . در‌واقع برای کسانی که پیروزی را از آن خود می‌دانستند توضیح می‌دهد که خداوند چقدر ملائکه فرستاده بود تا آن‌ها را تقویت کند . اما این ملائکه کارهای ماوراء الطبیعه نکردند بلکه در روح مؤمنین اثر گذاشتند تا آن‌ها را تقویت کنند. پشت جبهه طرف کفار را هم نشان می دهد که چطور اول با وسوسه های شیطانی احساس غرور می‌کردند اما بعد موقع جنگ احساس کردند که پشتشان خالی شده است.


سوره با "یسئلونک عن الانفال " آغاز شده . نشان می دهد که مسلمانان در باره انفال می خواهند یک تمردهایی کنند. معمولاً آیه‌هایی که در قرآن با «یسئلونک» شروع می شود، لحن خیلی خوبی ندارد و نشان می‌دهد که مردم دارند سؤالات ناشی از بی ایمانی می پرسند . جوابش هم با «قل» می آید. در حالی که خداوند معمولاً در قرآن با مؤمنین مستقیم حرف می‌زند و با کفار است که غیرمستقیم حرف می‌زند و وقتی کفار مخاطبند اول آیه «قل» دارد . پس این نشانه خوبی نیست. شبیه سؤالات بنی اسرائیل .

پس این حرف که هر چیزی از پیامبر پرسیده شده در قرآن آمده پس قرآن متنی ازلی و ابدی نیست و ابسته به وقایع زندگی پیامبر و سؤالات مردم آن زمان است، اصلاً درست نیست. درضمن فقط در ابعاد 10 تا از این یسئلونک ها در قرآن هست اما هزاران سؤال از پیامبر پرسیده شده.