خلاصه مسیحیت ۱۱

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

مسیح(ع) برنامه واقعی خداوند برای خلقت انسان است.

  • شر ذاتی زندگی در زمین نیست؛ بلکه نتیجه ضعف و نارس بودن ما می باشد.

یک آدم عادلی با زندگی مناسب، در چهل سالگی یه جورایی به رشد نهایی خودش می رسد؛ در حالی که مسیح(ع) در سی سالگی به پیامبری رسید (معمولا پیامبران در چهل سالگی به این مقام می رسند).

در اعتقادات مسیحی یک حالت انتظار برای کسی وجود دارد که بیاید و ما رو ببخشند.

بعد از آمدن مسیح مشکل گناه اولیه برطرف شد، پس چرا آدم ها به بهشت برنگشتند.

از دیدگاه قرآنی مسیح اصل انسان بدون گناه است.

  • می شود به مرحله ای رسید که بر طبیعت سلطه داشت.
  • اگر انسان از گناهانی که دارد بیرون رود، اصل انسان (مسیح) می شود.

گناه ذاتی یه جورایی بی معنی است.

  • به این ترتیب شر رودن جایگاه زمین هم ذاتی زمین می شود.

با ورایات جدید:

  • مسیح(ع) نجات بخش است. تجسم مسیح(ع) به ما دلیل گمراهیمون رو نشان می دهد.
  • تمام آثار تکوینی مسیح رو در خود دارد.
  • مصلوب شدن با الوهیت خدا ناسازگاره؛ انسانی که هیچ گناهی نکرده و داره مجازات می شود.

تو قرآن هست که مسیح رو مانند آدم خلق کردیم.

تو مسیح چیزهایی هست که فهمیدنشون باعث نجات است، همانطور که فهمیدن قرآن باعث نجات است.

مفهومی در عرفان وجود دارد به نام وحدت و کثرت

  • مسیح(ع) هیچوقت در کثرت واقع نشده و همیشه در وحدت غرق بوده.
    • السلام علی یوم ولدت و ...
      • یه ذره ناشی از وحدتی است که تو مسیح(ع) قرار داره.
    • فضایی که مسیح توش قرار داشت، باعث می شد حرف هایی بزند که آدم ها احساس و برداشت کنند که خداست. چون مسیح(ع) در فضای کثرت نبود، ابهاماتی که ممکن است برای مردم پیش بیاید را در نظر نمی گرفت.
    • پیامبرهای دیگر حواسشون بود و بخاطر همین رفتارهایی انجام می دهند که این برداشت های غلط بوجود نیاید.