خلاصه مسیحیت ۱۸

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

با حرف هایی که درباره ی اسطوره های مشابه مسیح در جلسه پیش زده شد عده ای تصور کردند که کل مسیحیت خرافه و پوچ است.


اولا آن اسطوره ها به آن تعداد زیاد آنقدر هم استنادات قوی و قدیمی ندارند. بعد، مثلا در باره ی 25 ذسامبر، همه می دانند که احتمالاتی که درباره روز تولد مسیح داده می شود اصلا 25 دسامبر نیست، و این تصویب شورایی در قرون بعدی در کلیسا است. چون اقوام مشرک 25 دسامبر را جشن می گرفتند و کلیسا زورش نرسید این جشن را از بین ببرد، تولد مسیح را آن جا گذاشت.


دوم این که فرضا که این اسطوره ها وجود دارند،که تا حدی درست است، نشان می دهد که ظهور منجی شبیه مسیح در اعماق فطرت بشر زمینه دارد. اسطوره ها خرافه نیستند، بلکه حاوی حقایقی در درون ناخودآگاه جمعی انسان هستند.این که مسیح در ما زندگی می کند، و همه ی انسان ها دنبال راهی برای آشکار شدن لوگوس درونشان هستند.


نیازهای درون ما، مثل نیازبه غذا خوردن، در جهان پاسخ داده می شود. پس چرا نیاز ما به مسیح، در جهان پاسخ نگیرد. مثلا یونگ با مطالعه ی اسطوره ها می گوید که نیاز خیلی عمیق به اعتقاد به ماوراء الطبیعه و خدا در روح بشر هست.(البته یونگ نتیجه نمی گیرد که خدا وجود دارد)


پس استدلال سکولارها ، با این پیشفرض که اسطوره ها پوچند درست است. استدلال های سکولارها خیلی هاش اینجوری است. پیشفرض می گیرند که خدا نیست، بعد اثبات میکنند که خدا نیست. یا درمورد پیامبران هم.