خلاصه مسیحیت ۱۹

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

مسلمان ها باید با توجه به حقایقی که در قرآن هست بتوانند داستانی بسازند که از داستان یهودی ها، مسیحی ها و سکولارها درباره ی مسیحیت جالب تر باشد.


سوال هایی که مطرح هستند زیادند:

-آیا "مسیحیت" باید به وجود می آمد؟ با توجه به این که پیامبران قبلی بنی اسرائیل دین جدید نمی آوردند. مثلا داوودیت نداریم.

-آیا قرار بوده مسیحیت جهانی شود یا رسالت مسیح هم مثل سایر پیامبران بنی اسرائیل "نجات گوسفندان گمشده ی اسرائیل" بود؟

-آیا القای شریعت کار مسیح است یا پولس یا کسی دیگر؟

در انجیل متی صراحتا ذکر شده که مسیح گفته هیچ نقطه ای از تورات کم و زیاد نمی شود. اما در انجیل ها روایاتی هست که مسیح بعضی حکم های رایج یهودی را انجام نمی داده و به این دلیل مورد اعتراض علمای یهود قرار می گرفته، مثلا قانون شنبه یا همنشینی با گناهکاران.

-ماجرای مصلوب شدن چه بود؟ آیا این که حواریون از قبل این را می دانستند درست است؟

-آیا حواریون چقدر آدم های خوبی بودند؟ آیا همانطور که ادعا می کنند از روح القدس الهام می گرفتند؟

-پولس یک شخصیت خوب بود یا شیطانی؟

-مریم مجدلیه چه نقشی دارد؟


پولس در آغاز یهودی متعصب و دانشمندی بود که یهودیان فرستاده بودند تا مسیحی هایی که فرار کرده بودند را دستگیر کند بیاورد. این ماجرا مال بعد از عروج مسیح است. پولس می گوید در راه مسیح بر من ظاهر شد و گفت چرا من را آزار می دهی. بعد کور شدم و رفتم تا مسیح یکی را فرستاد من را بینا کرد و رسالت تبلیغ مسیحیت را بر دوشم گذاشت.


پولس از بقیه حواریون بسیار دانشمندتر بود و بسیار پرشور بود و در پایان هم، با این که تمهیداتی کرد که در پناه امپراطوری رم قرار گرفت و مدت ها آزادانه تبلیغ می کرد، مصلوب شد. او یک نابغه بود و الهیات امروز مسیحی، نظریه ی نجات از گناه اولیه و ... را او مطرح کرد. او ادعا داشت که مستقیما از روح القدس و مسیح تعلیم می گیرد.


پولس از حلقه ی حواریون درون اورشلیم جدا بود و با آنها اختلافاتی داشت. او تعالیم مسیح را در مناطق غیر یهودی گسترش داد و ساختار کلیسا ها را سامان داد. در حدود سال 60 میلادی که بیشتر حواریون مردند یا مصلوب شدند،و بعد که رومی ها در 70 میلادی اورشلیم را از یهودیها پاکساز ی کردند. مسیحیت اورشلیمی، که مسیحی-یهودی بودند، تقریبا محو شد . و در نتیجه مسیحیت به روایت پولس که در خارج اورشلیم بود فقط ماند.


پولس می گوید برای مشورت با مسیحیان اورشلیم به همراه برنابا به آن جا رفته، و این سوال را مطرح کرده که آیا برای مردم غیر یهودی که بیشتر مشرک یا امپراطور پرست هستند، باید شریعت یهود را تبلیغ بکند یا نه . چون بوضوح امکان ایمان آوردن آنها و قبول اجرای شریعت سخت یهود کم بوده. و شورا تصمیم گرفته اند که این کار را نکند.


بنابر این پولس فقط ایمان به مسیح و اخلاقیات مسیحی را برای اقوام غیریهودی مطرح کرد .پولس از تثلیث هیچ حرفی در نامه هایش نیست اما مسیح را خداوندگار می خواند که جای بحث دارد که آیا تجسد از حرف هایش بر می آید یا نه .


می شود گفت پولس به خاطر مردمی که برایشان حرف می زد شریعت را تخفیف داد. می شود هم گفت که القای شریعت درست بوده و مسیحیان اورشلیم که قبلا یهودی بودند به علت فشار محیط یهودی این القای شریعت را نفی می کردند در حالی که تعلیم مسیح بوده. مسلمان ها بیشتر مخالف این القای شریعت هستند و می گویند پولس مسئول انحراف مسیحیت است. اما به نظر می آید که نقش بیش از حدی از طرف مسلمان ها به پولس نسبت داده می شود .


سکولارها خیلی ساده می گویند چون مردمی که پولس برایشان تبلیغ می کرد امپراطور پرست بودند پولس هم مسیح پرستی را مطرح کرد که کارش آن جا بگیرد.


در جلسات بعد سعی می کنیم سریعتر از مباحث تاریخی بگذریم و روایت اسلامی ماجرا را طرح کنیم.