خلاصه واژگان ۷

از جلسات کیولیست
پرش به ناوبریپرش به جستجو

11 دی ماه 1390


در جلسات گذشته روی واژه های منفی که ایزوتسو مطرح کرده بود ، یعنی کفر و شرک و فسق و فجور و ظلم و تعدی حرف زدیم .


ظلم از فسق و فجور کلی تر است . فسق انگار که از ظلم ناجور تر است چون مفهوم نافرمانی را دارد که یک عمل با آگاهی است، اما ظلم می تواند از روی نا آگاهی هم باشد .


واژه اسراف واژه بعدی است که به معنای زیاده روی در هر کاری است .


ما باید تفاوت این واژه ها را طوری بفهمیم که احساس نکنیم دو تا شان مترادف هستند ، چون گرچه ناممکن نیست و ممکن است به خاطر فصاحت دو واژه مترادف به کار بروند، اما دور از بلاغت است و باید دلایل محکمی داشته باشیم تا این را بگوییم.


اگر بخواهیم به منشاء این صفات بد پی ببریم می توانیم به داستان آفرینش رجوع کنیم. آن داستان به این شکل شروع می شود که شیطان از سجده کردن به آدم تمرد می کند . شیطان تکبر می ورزد و سپس دچار فسق می شود(فسق عن امر ربه) و عهدشکنی می کند . سپس خوردن از درخت باعث می شود که انسان از ظالمین بشود. علت این که انسان گول حرف کذب شیطان را می خورد و حرف خدا را یک لحظه فراموش می کند، یعنی دچار نسیان می شود .


در داستان آفرینش گفتیم که اگر شیطان نبود خدا یک فرشته را مامور می کرد انسان ها را وسوسه کند، تا خالص بشوند و هر کسی به درگاه خداوند راه نیابد زیرا خداوند عزیز است. و گفتیم که انسان موجودی بود که به علت این که قرار بود همه ی اسماء را فرابگیرد و بتواند آنها را بیان و اِنباء کند ، دارای زبان نامتناهی بود و در نتیجه در این زبان، گزاره های کذب هم قابل ساخته شدن و بیان بودند. همچنین انسان موجودی است که نمی تواند مانند خداوند در یک لحظه به همه ی دانش خودش یکسان دسترسی داشته باشد. یعنی در هر لحظه توجهش به یک چیز بیشتر نیست و بقیه ی دانشش به طور نسبی انرژی کمتری دارد و به طور نسبی دچار نسیان نسبت به آنهاست. ترکیب این ویژگی نسیان و بی نهایت بودن گزاره ها، باعث می شود که انسان اشتباه و گناه بکند. همچنین انسان جهول است، یعنی بسیار چیزها هست که نمی داند . به دانسته های خودش هم در یک لحظه دسترسی کامل ندارد. عجول هم هست . این صفات در کنار هم انسان را مستعد خطا و گناه می کنند.


اختلافی هست که ریشه ی واژه "انسان" چیست. بعضی می گویند نسیان و بعضی می گویند اٌنس . با توجه به تکرار نسیان در قرآن، و نبودن تاکیدی روی اٌنس، به نظر می آید نسیان ریشه انسان است.